تشکر ویژه

ساخت وبلاگ

حاج آسیه رو مبل نشسته بود که تلفنش زنگ خورد. یکی از آشناها بود که داشت می‌رفت کربلا
زنگ زده بود برا خدا حافظی
زیارتت پیشاپیش قبول باشه عزیزوم. ممنون از معرفتت که یاد ما هم بودی و زنگ زدی. نه جون چیزی نیازوم نی. فقط رفتی کربلا به آقا بوگو آسیه سلام رسونده و گفته:
ممنُونِتُوم
مَمنُونِتُوم
تو فقط همی بهش بوگو اون خوش می‌دونه مو چه داروم می گوم
وُ مو دورت بگردُوم مادربزرگ مهربون

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۱۰/۱۱ساعت &nbsp توسط امین بینش پژوه  | 

سفرنامه...
ما را در سایت سفرنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1402 ساعت: 17:30