از مرامش خوشم اومد

ساخت وبلاگ

طبق معمول وقتی غذا عدس پلو ِه من ویر خوردن تخم مرغ می گیرَتَم، ولی امروز برا تغییر منوی همیشگی تخم مرغو شکستم رو سیب زمینی سرخ شده. رفتم سمت فریزر ولی با اینکه دو روز پیش از مهدی نون گرفته بودم، فقط یه برش کوچولو نون داشتیم.
بعد خوردن نیم بند غذا، لباسامو تنم کردمو رفتم بربری سر کوچه که متأسفانه تعطیل بود. بعد با کلی امید راه افتادم سمت نونوایی سنگک کوچه بالایی. امیدوار بودم که این یکی دیگه تعطیل نباشه والا یا باید پیاده می رفتم تا منبع آب یا اینکه بر می‌گشتم خونه که با ماشین برم
توی صف نونوایی یه پسر هم سنو سال خودم با سیبیل و ابروهای کاملا مشکی که یه نموره مشنگ تر از من میزد با لبخندی که از روی لباش محو نمی شد، با دست به هر کسی که نون می گرفت اشاره می کرد که سنگای روی نونو برداره
وقتی دقت کردم دیدم اون دست دیگه شو گذاشته رو فکش و با اشاره داره به هر کسی می فهمونه این سنگا ممکنه به دندون شما آسیب بزنه
از مرامش خوشم اومد

+ نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۲۹ساعت &nbsp توسط امین بینش پژوه  | 

سفرنامه...
ما را در سایت سفرنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dodeshon بازدید : 83 تاريخ : شنبه 4 آذر 1402 ساعت: 19:10